گزارشگر:شنبه 10 سنبله 1397 - ۰۹ سنبله ۱۳۹۷
با دست بهدستشدن خبر گزینش احتمالی زلمی خلیلزاد بهعنوان نمایندۀ رییس جمهور امریکا در افغانستان در رسانههای اجتماعی، نزدیک به دوهزارتن از فعالان سیاسی کشور با نوشتن نامهیی به دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا از او خواستهاند که زلمی خلیلزاد را بهعنوان نمایندۀ خاص خود در افغانستان معرفی نکند. آنها خلیلزاد را فرد ناکام و دارای دیدگاههای جانبدارانه و قوممحورانه خواندهاند که منافع امریکا و افغانستان را هیچگاهی بازتاب نمیدهد.
حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار اما، از تعیین خلیلزاد بهعنوان نمایندۀ خاص رییس جمهور امریکا در افغانستان با انتشار اعلامیهیی استقبال میکند. تلویزیون کابل نیوز نیز ادعا میکند که زلمی خلیلزاد از حکمتیار خواسته است تا از تعیین او بهعنوان نمایندۀ خاص رییس جمهور امریکا در افغانستان با نشر اعلامیهیی حمایت علنی نماید.
در این هیچ جای شک و تردید نیست که دوام جنگ افغانستان، تجربۀ یکی-چند دوره انتخابات ناکام و در کل دموکراسی ناقص در این کشور، عمیقشدن شگافهای قومی، سمتی و زبانی همه و همه حاصل سیاستهای جانبدارانه و قوممحورانۀ زلمی خلیلزاد در طول دوران ماموریتاش در افغانستان میباشد. خلیلزاد با استفاده از امکاناتی که قصر سفید در اختیارش گذاشته بود، با تکیه بر سیاستهای قومی و زبانی، بانی و حامی تیمهای متعصب و تمامیتطلب گردید که با عملیکردن برنامههای ناسنجیده فاقد ارزش، کشور را به گرداب رسوایی و قهقرایی بردند. در حال حاضر وضعیت چنان آشفته و شکننده است که گزینش مجدد چهرۀ بحرانزایی مثل زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندۀ ویژۀ رییس جمهور امریکا در افغانستان، میتواند زمینۀ فروپاشی صورتبندیهای نسبی این کشور را به سادهگی فراهم سازد.
حالا سوال اینجاست که آیا قصر سفید بازهم با فرستادن خلیلزاد به کابل بهعنوان نمایندۀ خاص خود، میخواهد دچار خطای کلان سیاسی شود؟ و یا اینکه واقعآ با فراهمآوری فرصتهای اینچنینی به منظور حمایت از یک قوم خاص، به ادامۀ بحران و بیثباتی در افغانستان همچنان اصرار میورزد؟
ظاهرآ عکس قضیهیی نمیتواند در کار باشد و نزدیکشدن انتخابات ریاست جمهوری و پافشاری حکومت وحدت ملی برای برگزاری یک انتخابات مملو از تقلب برای ادامۀ اوضاع بحرانی، نیز مُهر تاییدی میگذارد. از سویی هم با بهقدرترسیدن دونالد ترامپ، بحث دولت- ملت سازی از آجندای سیاست امریکا نسبت به افغانستان بهطور کلی برداشته شده است.
با وجود اینکه ترامپ در روزهای نخست به قدرت رسیدنش، از مصارف گزاف و بیهودۀ قصر سفید در افغانستان در دورههای ریاست جمهوری جورج بوش و بارک اوباما بهشدت ناراض به نظر میرسید؛ زیرا به گفتۀ او حضور عساکر امریکا و حمایت مستقیم این کشور از افغانستان هیچگونه نتیجهیی که بتواند حداقل اهداف امریکا را در افغانستان و منطقه برآورده کند، در پی نداشته است. نگفته پیداست که یک بخشی از این ناکامی و بینتیجهگی و حیف و میلشدن کمکهای مستقیم و غیرمستقیم امریکا در افغانستان، برخاسته از ماموریت ناکام زلمی خلیلزاد میباشد؛ اما تصمیم اخیرش مبنی بر معرفی مجدد خلیلزاد بهعنوان نمایندۀ ویژهاش در کابل با ترسیم خط سیاسی نخستیناش نسبت به افغانستان خیلیها در تناقض است. اینکه پشت این تصمیم غیرقابل انتظار چه چیزی میتواند پنهان باشد، زمان پاسخ خواهد داد. ظاهر قضیه اما تکرار یک اشتباه کلان است که امریکا دارد یکبار دیگر آنرا مرتکب میشود.
Comments are closed.